دلنوشته ها

دلنوشته ها

دلنوشته ها

دلنوشته ها

پیشا پیش می نویسم ( پدرم روزت مبارک )

یک شاخه رز سفید تقدیم تو باد


رقصیدن شاخ بید تقدیم تو باد


تنها دل ساده ایست دارایی ما


آن هم شب عید تقدیم تو باد   




پدر ای چراغ خونه! مرد دریا، مرد بارون

با تو زندگی یه باغه، بی تو سرده مثل زندون

هر چی دارم از تو دارم ، تو بهار آرزوها

هنوزم اگه نگیری، دستامو می افتم از پا . . .



ناگهان یک صبح زیبا آسمان گل کرده بود


خاک تا هفت آسمان، بغض تغزل کرده بود

 

حتم دارم در شب میلادت، ای غوغاترین!


حضرت حق نیز در کارش تأمل کرده بود

 

هر فرشته، تا بیایی، ای معمایی ترین!


بال های خویش را دست توسل کرده بود





و در آخر ، عکسی از پدران امروز ....!!!!!!!!!!!!!!


این شعر رو همیشه بابام می خونه :


نمک بر زخم من شیرین تر از خواب سحر گردد 


جگرها خون شود تا یک پسر مثل پدر گردد . . .



خانم ها بخوانند. آقایان هم بخوانند یه کم بسوزند که زن چیه؟!!!!!


 

هنگامی که خدا زن را آفرید به من گفت: این زن است. وقتی با او روبرو شدی، مراقب


 باش که ...  اما هنوز خدا جمله اش را تمام نکرده بود که شیخ سخن او را قطع کرد و


 چنین گفت: بله وقتی با زن روبرو شدی مراقب باش که به او نگاه نکنی. سرت را به زیر


 افکن تا افسون افسانه گیسوانش نگردی و مفتون فتنة چشمانش نشوی که از آنها شیاطین


 می بارند. گوشهایت را ببند تا طنین صدای سحرانگیزش را نشنوی که مسحور شیطان


 می شوی. از او حذر کن که یار و همدم ابلیس است. مبادا فریب او را بخوری که خدا


 در آتش قهرت میسوزاند و به چاه ویل سرنگونت میکند مراقب باش....  و من بی آنکه


 بپرسم پس چرا خداوند زن را آفرید، گفتم: به چشم. شیخ اندیشه ام را خواند و نهیبم


 زد که: خلقت زن به قصد امتحان توبوده است و این از لطف خداست در حق تو. پس شکر


کن و هیچ مگو....  گفتم: به چشمدر چشم بر هم زدنی هزاران سال گذشت و من


هرگز زن را ندیدم، به چشمانش ننگریستم، و آوایش را نشنیدم. چقدر دوست می داشتم 


بر موجی که مرا به سوی او میخواند بنشینم، اما از خوف آتش قهر و چاه ویل باز می 


گریختم. هزاران سال گذشت و من خسته و فرسوده از احساس ناشی از نیاز به چیزی یا


کسیکه نمی شناختم اما حضورش را و نیاز به وجودش را حس می کردم . دیگر تحمل


نداشتم. پاهایم سست شد بر زمین زانو زدم، و گریستم. نمیدانستم چرا؟   قطره اشکی


 از چشمانم جاری شد و در پیش پایم به زمین نشست...  به خدا نگاهی کردم مثل همیشه


 لبخندی با شکوه بر لب داشت و مثل همیشه بی آنکه حرفی بزنم و دردم را بگویم، می


 دانستبا لبخند گفت: این زن است . وقتی با او روبرو شدی مراقب باش که او داروی


 درد توست. بدون او توغیرکاملی. مبادا قدرش را ندانی و حرمتش را بشکنی که او


 بسیار شکننده است . من او را آیت پروردگاریم برای تو قرار دادم. نمی بینی که در 


بطن وجودش موجودی را می پرورد؟ من آیات جمالم را در وجود او به نمایش درآورده


 ام. پس اگر تو تحمل و ظرفیت دیدار زیبایی مطلق را نداری به چشمانش نگاه نکن،


 گیسوانش را نظر میانداز، و حرمت حریم صوتش را حفظ کن تا خودم تو را مهیای


 این دیدار کنم... من اشک ریزان و حیران خدا را نگریستم. پرسیدم: پس چرا مرا به


 آتش قهر و چاه طویل تهدید کردی ؟!  خدا گفت: من؟!!  فریاد زدم: شیخ آن حرفها را


 زد و تو سکوت کردی. اگر راضی به گفته هایش نبودی چرا حرفی نزدی؟!! خدا


 بازهم صبورانه و با لبخند همیشگی گفت: من سکوت نکردم، اما تو ترجیح دادی صدای


 شیخ را  بشنوی و نه آوای مرا ... و من در گوشه ای دیدم شیخ دارد همچنان حرف


 های پیشینش را برای دیگری تکرار می کند!



هفته دیگه می خوام برم شمال نیستم تا روز پدر رو بهتون تبریک بگم ، از این رو پیشاپیش تبریک می گم .

رویه همیشگی رو پیش می گیریم ( باید همیشه بخندیم )


هشدار : اگر متوجه مهربانی ناگهانی ، گل خریدن ، ظرف شستن و ... از جانب شوهر خود شدید ، فریب نخورید !!!!!!!!!

آنها در کمین کادوی روز مرد نشسته اند .

( سازمان زنان باهوش،همیشه،همه جا محافظ شماست ) 


به دلیل پشت سر گذاشتن روز زن و گذشتن خر از پل و همچنین گران شدن اجناس و تورم  امسال روز مرد یوم الشک  اعلام شد !!!! 



ضمن سپاس از آقایانی که در روز زن ، محبت خود را با خرید گل و کادو و برگزاری شام در رستوران ، به همسرانشان نشان دادند ، به اطلاع می رسانیم برای دستیابی به اجر اخروی ، مخارج روز مرد صرف امور خیریه می شود .... !!!!!!!!!  

(انجمن زنان نیکوکار ) 



راستی چی بخریم ؟

جوراب ؟ نه تکراری شده

لباس زیر ؟ نه پارسال خریدم 

یه راهنمایی کنید . شما چی می خرید ؟؟؟

نظرات 17 + ارسال نظر
لالایی نیمکت پنج‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:59 ق.ظ http://http://lalaeienimcat.blogfa.com/

سلام الهه عزیزم .ممنون که بهم سر زدی و احساست و واسم نوشتی اما
من ادمه درون گرایی هستم به خاطر همین قلمم نا خودآگاه احساس درونم و می لغزونه ..
در رابطه با اون قطره قطره هم باید بگم شاید شما با صنعت هم خوانی سیما -معنایی در کتاب هنر سخن آرایی دکتر راستگو اشنا باشید مثل این بیت
با این صدای چشمه ی جوشان عمر توست
کاین گونه قطره
قطره
به مرداب می چکد
یا
ای کاش می توانستم
خون رگان خود را
من
قطره
قطره
قطره
بگریم
تا باورم کنند

فکر می کنم شما این قسمت و مطالعه کردید کتاب هنر سخن آرایی صفحه 210 در غیر این صورت تمام قسمت های شعر از خودم هست

لالایی نیمکت پنج‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:29 ب.ظ http://http://lalaeienimcat.blogfa.com/

الهه جان من نگفتم که جسارت کردی عزیزم ..

چون می دونستم شاگرد استاد راستگو بودی خواستم ببرمت به اون روزات

راجع به اون قسمت اخر هم بیا خودت یه کارت تبریک فانتزی یا کلاسیک درست و داخلش بنویس که برای چی ها دوسش داری..بعد برید با هم رستوران از خاطراتتون بگید یا ....بقیش و نمیگم ممکنه خرج رودستت بزارم

ممنون عزیزم واقعا چه روزهای شیرین و تکرار نشدنی بود
فکر رستوران رو کردم توی رستوران اسفندیار تو جردن میز رزرو کردم ولی هنوز هدیه نخریدم . وقتی بفهمه پول رزرو میز چقدر شده می دونم غذا از گلوش پایین نمی ره
ولی اون کارت پستال فکر خوبیه روش کار می کنم فکر کنم هدیه معنوی قشنگی بشه .
مرسی از کمکت

مهرداد جمعه 20 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:15 ق.ظ http://www.khatereye-eshgh.blogfa.com

سلام خوندم....ولی کاش زنها قدر خود را بیشتر میدونستند...
نمیخواهد لباسی بدوزید و بر تن زن امروز نمائید . فکر زن را اصلاح کنید او خود تصمیم میگیرد که چه لباسی برازنده اوست
؛؛دکتر علی شریعتی؛؛

به نظر من من که مردم...پولش رو بهش بده خودش میدونه چی بخره!!!
خیالت راحت یک مرد میدونه هیچوقت نباید کادو بخواد چون با پول خودشه!! و دلش نمیاد با خریدن جوراب و زیرپوش هدر بشه!!!!
منم پیشاپیش روز پدر رو تبریک میگم...
راستی آپم به مناسبت لیله الرغائبه....التماس دعا...

بله آقای مهرداد کاش می دونستند اون وقت می فهمیدند بهترین هدیه به شوهرانشان خودشان هستند ( مگه نه )
چقدر این جمله از شریعتی قشنگه تا حالا نشنیده بودم .
در مورد پیشنهادت : می دونم اگه بخوام هدیه رو نقدی حساب کنم می گه تو حساب تو باشه هر وقت خواستم می گیرم ولی هیچ وقت نمی گیره .
راستی من کارمندم درسته پول تو جیبیم رو از شوهرم می گیرم ولی دیگه نامردیه که پول کادو رو از خودش بگیرم . شوهر من در مورد خودش خیلی صرفه جویی می کنه ، تو فکرم بود براش تردمیل بگیرم ولی گفتم وقتی بیاد خونه شاید سکته کنه .

نمی دونم چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مرسی از اینکه سر زدی و ممنون از نوشتن اون جمله زیبا از شریعتی .

مهرداد شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:06 ب.ظ http://www.khatereye-eshgh.blogfa.com

نمیدونم والا من تا حالا کادو نگرفتم نمیدونم کادو گرفتن چه لذتی داره که بگم خودشون بهترن یا کاده....
ولی من دوست دارم کادم ۲۴ساعت تنهایی باشه!!!!!!
اااا..
من فکر میکردم من فقط اینجوریم و خانم پول بهم میده میگم پیش خودت باشه...ایول پس همه مردا عین همن!!!!!

زنی که زیبایی اندیشه پیدا کرده باشد زیبایی بدنش را نشان نمی دهد.
؛؛دکتر علی شریعتی::

راستی نمیشه نوشتن متن نظر پایین نظرات باشه!!!؟؟!!!
(گل!)

ک.م شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:53 ب.ظ

با سلام..
این مطالبی که میگم در چون در مورد خودم صدق میکنه میگم..
مردان مانند خانومها دونبال کادویی و از این جور حرفا نیستن و زیاد براشون مهم نیست بر عکس زنها
و اینکه خانوما خودشونو اذیت نکنن و زیاد فکر نکنن که چی چی واسه مردا بخرن چون هر چقد فکر کنن بازم میرن سمت عرق گیر و جوراب

شکسته نفسی نفرمایید آقای ک.م بله هر چی از کمالاتتان و آقایان بگویید کم گفته اید در این که شکی نیست
وایسا ببینم در مورد جمله آخرت منظورت چیه که آخرش فکرمون می ره طرف عرق گیر و جوراب یعنی ما ؟!!!!
آره دیگه

مهرداد شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:21 ب.ظ http://www.khatereye-eshgh.blogfa.com

ااا...
نمایش متن یعنی نمیشه اول باشه بعد قسمت نوشتن متن؟؟(در قسمت نظرات) یا این تعریف شده واسه سرویس دهنده بلوگسی هست؟؟

در دشمنی دورنگی نیست. کاش دوستان هم در موقع خود چون دشمنان بی ریا بودند.
؛؛دکتر علی شریعتی::

وای جریمه ی تو هر دفعه اینه که یه جمله از شریعتی برام بزاری . مرسی خیلی زیبا و عمیق بود .
نمی دونم این امکان رو داره یا نه باید بررسی کنم آقا مهرداد

مهرداد یکشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:30 ب.ظ http://www.khatereye-eshgh.blogfa.com

سلام خوبی؟
وبلاگ
http://www.mary66.blogsky.com/
بر عکس توس بخش نگراتش....از این بپرس چون من با بلوگسی کار نکردم....
خواهشن وقتی نظر میزاری آدرست هم بزار....چون در روز ۱۰ تا ۱۵ تا کامنت خصوصی یا عمومی میاد که من باید پاسخ بدم وقتی آدرس نمیزاری باید بگردم دنبال کانت قبلیت یا اگه لینک باشی لینکت که اگه وقت کم باشه یا بی حال این کارو نمیکنم بعد هم یادم میره....
پس خواهشن آدرس همیشه واسه هر کامنتت بزار...
ممنون...

مصطفی جوادی سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:00 ق.ظ

جالب بود مخصوصا عکس مرد های امروزی .بهترین هدیه زنان به همسرانشان سکوت است س..........ک........ووووووووت

یه بارگی بفرمایید نباشیم دیگه .
آقای مهرداد که تنهایی می خواد شما هم که سکوت یا باید مجسمه بود یا اصلا نبود .

تحقیر شده سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:26 ق.ظ http://www.khialpardazi.blogfa.com

سلام الهه عزیز
وبلاگ زیبایی داری
خوشگل بود
خوشحال میشم به منم سر بزنی

ممنون از نظر لطفت
وای چرا این اسمو واسه خودت گذاشتی ، هیچکس نمی تونه کسی رو تحقیر کنه تا خود شخص تحقیر شدنش رو باور نکنه .
باور نکن تحقیر شدی ....

تشنه ی خورشید چهارشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:11 ب.ظ http://www.avayeaftab.blogfa.com

سلااااااام وبلاگت قشنگ وشاده خسته شدیم ازبس وبلاگ غمگین دیدیم افسردگی مزمن گرفتیم
من وبلاگم تازه تاسیسه و خیلی سوت و کوره خوشحال میشم یه سری هم به من هم بزنید
راستی با اجازه من شما رو لینک کردم

مرسی از لطفت.
ممنون از لینکت

پشت هیچستان شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:20 ب.ظ

سلام
شما رو به جا نیاوردم!!!!
ممنونم که به وبگاهم اومدین...

پارسال دوست امسال آشنا

پشت هیچستان شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:23 ب.ظ http://jarchiy.blogfa.com/

البته در مورد این همه حرف درباره آقایون و خانم ها باید بگم بی خیال بشین...
ذهنتونو زیاد درگیر نکنید!

راست می گید آقایون که این حرفها تو کتشون نمی ره و خانم ها هم که صداشون به جایی نمی رسه
بهتره که ادامه ندم

پشت هیچستان شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:42 ب.ظ http://jarchiy.blogfa.com/

وااااای سلام
ببخشید حواسم نبود خانم یک کلام
قالب رو عوض کردین نشناختم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
شرمنده.

یک پدر چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:44 ق.ظ


سلام.......

الهه ی نظرات ما در حال قالب عوض کردنه!

پیروز باشین

مرسی . حالا قالبم چطوره ؟؟

[ بدون نام ] دوشنبه 20 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:26 ب.ظ

الهه نرو نرو

نترس تصادف نمی کنم ، بر می گردم

[ بدون نام ] چهارشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:40 ب.ظ

[:S004:]

نامعلومممممممممممممممممممممممممم چهارشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:41 ب.ظ

[:S005:][:S001:][:S016:][:S031:][:S011:][:S003:][:S001:][:S017:][:S021:][:S019:][:S001:]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد