ببخشید از اینکه خیلی نبودم و نتونستم جواب محبت هاتون رو بدهم .به قول شاعر :
این روزها به نحو عجیبی مکدرم ...
بی خیال . یه داستان می خوندم ( در مورد نویسنده و اسم کتاب چیزی نمی گم چون هنوز چاپ نشده ) انقدر تاثیر گذار بود که در موردش این شعر رو نوشتم . می دونم که خیلی ناب نیست ولی خوشحال می شم نظرتون رو در موردش بدونم .
این غزلها که خراب است ، خرابت نکند
چشمهایی که پرا آب است ، سرابت نکند
دوستی و هوس و عشق برای تویکیست
نقشه هایت بنگر ، نقش بر آبت نکند
قصه ها گفتی از این دست که با هم باشیم
بر حذر با ش ازاین قصه که خوابت نکند
این که دلداده شدم یا که به فکرت هستم
بی تو تنها شدنم ، آنی عذابت نکند
چشم مستت که زجام تن من نوشیده است
زین غزل بند ، که این بند ، خرابت نکند